تن نوشت ها

امروز در پیاده روی بود و هوا لطافتش را به هر نحوی به رخ آدم می کشید و در این راه از دزدین عطر دخترکانی که اردیبهشت وار از کنارت رد می شدند ابایی نداشت. امروز پارک ملت بود و تقاطع نیایش و رنگ زرد جیغ در کنار سبز و قرمزی که در مکمل بودنشان احدالناسی شک ندارد و ادامه اش را کشیدگی خیابان ولی عصر میزبانی می کرد و امروز خرامان خرامان پایین می آمد و خورشید هم در کنارش و آدمهایی که رد می شدند و رد می شدم از کنارم و شان کنار و دوتایی و تک تک و دوتایی و دوتایی و دوتایی و تک در کنار تک و تک تک. اتکاکمان را امروز قدمهای تند و زبان خاموش و گردن مدور حول محور شاهد است و در میانه ی امروز که پیاده روی بود و خیابان ولی عصر بود تقطیع می شدند افعال عروضی بواسطه ی پرویز خان خانلری و تن هایی که تن تن بودند و ت هایی و تتن هایی و تن هایی که غالب بود لا اقل در قالب تکرار مکررات عوامانه. بیدار شدن در نیمه ی ظهر همان قدر احساس بدی را داشت که دیشب داشت و جنس دیگری از ناخرسندی در پایان یافتن دوره دوستان طرح جم بود که عادت کرده بودیمشان و دلمان در تنگ شدن برایشان آرزوعای فراخ مسئلت دارد و به همان قسم که نوشتن را دوست دارم و نمی دانم. باید بروم که ثبت لحظه ی دیگری در گذر زمان و حال و هبوط و سقوط که سخت دردآور است و نمی فهمم انجامیدن گرفته است و بایدم آهنگ های ناصر را شنیدن تا بل بالا بیاورم خود را بر خود. 

 

پ ن : آو می نخوا ویت یو بمونم ؛ یو انی تینگ آو می نمی دونی ؛ ایف آی سیم سکرت دل رو ؛ یو تو نیر می نمی مونی ؛  

نظرات 1 + ارسال نظر
پرهام جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ب.ظ http://pharsani.blogfa.com

سلام
من پرهامم
بیا به وبم و نظر بده و مرا لینک کن
منم تورا لینک می کنم
منتظرتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد