یک ساعتی جلوی خانه این پا و آن پا کرد ، لامپ اتاق که خاموش شد کلید را به آرامی توی قفل چرخاند و بدون درآوردن لباس هایش به زیر پتو رفت.
پ ن : سخت است پدر باشی ، یلدا باشد ، هندوانه نباشد.
سخته اشک های یه مردو دیدن...و سخت تر دیدن یک مرده زمانی که واسه خاطر بیپولی جلو دخترش سر خم میکنه.
سخته...سخت
سخته شکستنه یه مرد جلوی خانوادشیلدات مبارک هر روز و هر شبت پراز شادی
و چقدر سخت است از فرط سرما توان چرخاندن کلید هم نداشته باشی .
روزگار غریبی استنازنین
عالی!فقط همین...یاعلی!
سخته..آپم
سخته اشک های یه مردو دیدن...و سخت تر دیدن یک مرده زمانی که واسه خاطر بیپولی جلو دخترش سر خم میکنه.
سخته...سخت
سخته شکستنه یه مرد جلوی خانوادش
یلدات مبارک
هر روز و هر شبت پراز شادی
و چقدر سخت است از فرط سرما توان چرخاندن کلید هم نداشته باشی .
روزگار غریبی است
نازنین
عالی!
فقط همین...
یاعلی!
سخته..
آپم