ریجکت نوشت مهمان از سفر برگشته

از مهمانی برگشتم. مهمانی خانه. آمدم از نو . باید باشم باید بشوم باید... 

 

پ ن : امروز صبح توی مترو طرف دست کرده بود جیب پشتیم کیف پولمو برداره. دستشو که از تو جیبم در آوردم انگار نه انگار که چیزی شده، مثه یه شهروند خوب کنارم وایسادو از شلوغی مترو حرف زد...دمش گرم کارش درسته حتما نیاز داشته دیگه!!!

نظرات 5 + ارسال نظر
سوفی شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ http://valrik.blogsky.com

سلام الان مردم خیلی نیازمندند خوب کردی ابروشو نبردی راتی به این وب سوفی هم برو sozho.blogfa.com

البته نیازمند بودن دلیل نمیشه آدم هرکاری بکنه

سحر یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:50 ب.ظ http://www.diyareyar.blogsky.com

همه غرق در عشقیم و از این عشق بی خبر ...
دوست عزیز تو نیز خواهی یافت ... آن لحظه که جز او هیچ نباشد...
به خود آ ...
خوشا به حال همه مان چون او عاشق ماست...

مدیر یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

دزدم دزدای قدیم!

اسطوره دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:13 ب.ظ http://oos2re.blogsky.com

خیلی دمش گرم. آدم یه همچین اعتماد به نفسی داشته باشه دیگه هیچی لازم نداره که خدا بهش بده!(چشمک)

سثق دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:46 ب.ظ http://www.88888888.blogsky.com

من همون آقا ام....اوو هووو....او.. ببین چه بد جنسم..از دندونام خون میچکه...اووو هو...
آخه مرد حسابی...
هیچی..ولش کن.لذت بردم از نوشته هات..باور کن.

اوهووووم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد